دیباچه ی دفتر اول مثنوی مولوی
نوشته شده توسط : سید امیر احمد رضوی

 

 

 

بشنو این نی چون شکایت می کند
ازجدایی ها حکایت می کند
کز نیستان تامراببریده اند
ازنفیرم مردوزن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه ازفراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هرکسی کو دورماند ازاصل خویش
بازجوید روزگاروصل خویش
من به هرجمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان وخوشحالان شدم
هرکسی ازظن خود شد یارمن
ازدرون من نجست اسرارمن
سرّ من ازناله ی من دورنیست
لیک چشم وگوش راآن نور نیست!
تن زجان وجان زتن مستورنیست
لیک کس رادید جان دستورنیست!
آتش است این بانگ نای ونیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندرنی فتاد
جوشش عشق است کاندرمی فتاد
نی حدیث راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون می کند
روزها گررفت گو رو باک نیست
توبمان ای آن که چون توپاک نیست!
درغم ما روزها بیگاه شد
روزها باسوزها همراه شد
درنیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتا ه باید والسلام





:: بازدید از این مطلب : 1372
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 دی 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: